مرگ اندیشی

مرگ، آغاز زندگی دیگر

گاهی به تفلسف مینشینم. گاهی با فکر مرگ بازی میکنم.
در این وبلاگ، اندیشه های فلسفی خود درباره مرگ را با دیگران به اشتراک خواهم گذاشت. گاهی جملات ادبی نیز به یاری من شتافته است.
نظر دیگران برای من اهمیت دارد.

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

ما در سیر تدریجی زمان، دائماً از لحظه ای به لحظه دیگر منتقل میشویم
اندکی بیاندیش!
ما دائماً با لحظه ای وداع میکنیم و با لحظه دیگر آشنا میشویم
و این یعنی:
ما هر لحظه میمیریم و در لحظه ای دیگر متولد میشویم!
لحظات را قدر بدان!
و بدان که مردگان را مجالی برای بازگشت نیست
***
و اما مرگ...
مرگ خداحافظی با این لحظه های پیاپی، و تولد در عالم ثبات است
۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۱:۱۳

چیست نشانی آنک هست جهانی دگر؟

رفتن این کهنه ها، نو شدن حالهاست

صبح نو و شام نو، باغ نو و دام نو

هر نفَس اندیشه نو، نو خوشی و نو غناست

نو زکجا میرسد؟ کهنه کجا میرود؟

گر نه ورای نظر عالم بی منتهاست

عالم چون آب جوست، کهنه نماید ولیک

میرود و میرسد، نو نو این از کجاست؟

خامش و دیگر مگو، آنکه سخن بایدش

اصل سخن گو بجو، اصل سخن شاه ماست

مولوی

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۰:۵۳

«انسان» را از «انس» ساخته اند

ببین چقدر با اطراف و اطرافیان خود مأنوسی!

این «انس» میتواند کمند بلا، یا کلید نجات تو باشد

اگر مأنوس با چیزی باشی که پایا و محیط بر توست، پس از مرگ از آن محروم نخواهی بود

و شاید معین تو باشد

و اگر مأنوس با چیزی باشی که نپاید، مرگ درّه ای خواهد بود که برای ابد بین تو و آن جدایی خواهد افکند

و تو از این جدائی در حسرتی غریب به سر خواهی برد

پس این را در اعماق ذهن خود نگاه دار که:

«آنچه را که نپاید، دلبستگی را نشاید»

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۰:۲۲

این کهنه جهان به کس نماند باقی

رفتند و رویم و دیگر آیند و روند

خیام

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۳ ، ۱۲:۱۰

مرگ حتمی است.

فکر مرگ نیز حتمی است؛ هیچ کس نیست که فکر مرگ او را مشغول نساخته باشد.

اما برخی شوق به مرگ دارند و برخی در تمام عمر خود از آن میگریزند.

اما هیچ کس را از مرگ، گزیر نیست.

آنان که دنیا را محل گذر دانسته و برای جهان دیگر توشه انباشته اند، با مرگ مانوس اند و زندگی شیرینی را سپری خواهند کرد.

عمر برای این گروه، غنیمتی است تا توشه بیشتری جمع کنند

و آنان که دنیا را فرصتی برای برآوردن آرزوها دانسته اند، باید تلاش کنند که فکر مرگ آنان را پژمرده نسازد.

اینان عمری از چیزی که غیر قابل اجتناب است، فرار میکنند!

اینان زندگی تلخی را تجربه خواهند کرد.

«و کسی که از یاد من روی گرداند، زندگی فلاکتباری خواهد داشت»

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۳ ، ۰۱:۳۱

به صدای قلبت گوش کن

گوئی مدام زمزمه میکند:

حانَ الرَّحِیل، حانَ الرَّحِیل، حانَ الرَّحِیل، ...

یعنی وقت رفتن فرا رسیده!

و هر تپش، یک قدم ما را به زمان رفتن نزدیکتر میکند!

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۷
در دیار ما که جان از بهر مردن میدهند
آرزوی عمر جاویدان ندراد هیچ کس
صائب
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۳ ، ۰۷:۱۲

ای انسان

هستی، دارای حقیقتی در پس ظاهر خویش است

اگر از سراب اطراف خود چشم بپوشی، آن حقیقت را خواهی دید

مرگ نوعی چشم پوشی اجباری است!

اما بنگر چقدر خود را برای مواجهه با آن حقیقت آماده ساخته ای؟!

مراقب باش!

برخی چنان چشم حقیقت بین خود را بسته اند، که حتی پس از مرگ هم گشوده نخواهد شد!


«و هر که در این دنیا نابینا باشد، در آخرت نیز نابینا و گمراه تر است»

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۳ ، ۱۵:۰۵
از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم، به حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم، کی ز مردن کم شدم؟
حمله دیگر بمیرم از بشر
تا برآرم از ملائک بال و پر
وز ملک هم بایدم جستن ز جو
کلُّ شیءٍ هالک الّا وَجهُهُ
بار دیگر از ملک قربان شوم
آنچه اندر وهم ناید، آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون
گویدم إنّا إلَیهِ راجِعون
مولوی
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۲

مرگ چیزی نیست جز قطع تعلقات انسان از عالم ماده

فرقی نمیکند که این انقطاع چگونه صورت پذیرد

مرگ، ممکن است با جدا شدن همیشگی روح از بدن، حاصل شود

و ممکن است با قطع تعلق انسان از دنیا در زمان حیاتش باشد

در این صورت در حالی که فرد زنده است، مرگش نیز فرا رسیده!

این انقطاع، با اراده خود او و با زحمت زیاد حاصل میشود

او با اختیار خود مرده

و این را «مرگ اختیاری» گویند

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۳ ، ۱۱:۲۱