مرگ اندیشی

مرگ، آغاز زندگی دیگر

گاهی به تفلسف مینشینم. گاهی با فکر مرگ بازی میکنم.
در این وبلاگ، اندیشه های فلسفی خود درباره مرگ را با دیگران به اشتراک خواهم گذاشت. گاهی جملات ادبی نیز به یاری من شتافته است.
نظر دیگران برای من اهمیت دارد.

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غنیمت عمر» ثبت شده است

سیلاب گرفت گرد ویرانه عمر

وآغازِ پُری نهاد پیمانه عمر

بیدار شو ای خواجه که خوش خوش بکشد

حمّالِ زمانه رخت از خانه عمر

حافظ

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۲
ما در سیر تدریجی زمان، دائماً از لحظه ای به لحظه دیگر منتقل میشویم
اندکی بیاندیش!
ما دائماً با لحظه ای وداع میکنیم و با لحظه دیگر آشنا میشویم
و این یعنی:
ما هر لحظه میمیریم و در لحظه ای دیگر متولد میشویم!
لحظات را قدر بدان!
و بدان که مردگان را مجالی برای بازگشت نیست
***
و اما مرگ...
مرگ خداحافظی با این لحظه های پیاپی، و تولد در عالم ثبات است
۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۱:۱۳
زندگی ما بی شباهت به زندگی یک شهاب نیست
در گوشه ای از آسمان، متولد میشویم
مسیری کوتاه یا بلند را طی میکنیم
به زودی از صفحه روزگار محو خواهیم شد
و به ندرت حتی مدتی در یادها باقی میمانیم
و این حکایت زندگی ماست که:
«آمد
زیست
رفت»
۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۳ ، ۱۰:۰۲

مرگ حتمی است.

فکر مرگ نیز حتمی است؛ هیچ کس نیست که فکر مرگ او را مشغول نساخته باشد.

اما برخی شوق به مرگ دارند و برخی در تمام عمر خود از آن میگریزند.

اما هیچ کس را از مرگ، گزیر نیست.

آنان که دنیا را محل گذر دانسته و برای جهان دیگر توشه انباشته اند، با مرگ مانوس اند و زندگی شیرینی را سپری خواهند کرد.

عمر برای این گروه، غنیمتی است تا توشه بیشتری جمع کنند

و آنان که دنیا را فرصتی برای برآوردن آرزوها دانسته اند، باید تلاش کنند که فکر مرگ آنان را پژمرده نسازد.

اینان عمری از چیزی که غیر قابل اجتناب است، فرار میکنند!

اینان زندگی تلخی را تجربه خواهند کرد.

«و کسی که از یاد من روی گرداند، زندگی فلاکتباری خواهد داشت»

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۳ ، ۰۱:۳۱

دریغا که بی ما بسی روزگار

بروید گل و بشکفد نوبهار

بسی تیر و دیماه و اردیبهست

بیاید که ما خاک باشیم و خشت

سعدی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۳ ، ۱۷:۲۳
در دیار ما که جان از بهر مردن میدهند
آرزوی عمر جاویدان ندراد هیچ کس
صائب
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۳ ، ۰۷:۱۲

بس نامور به زیر زمین دفن کرده اند

کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند

وان پیر لاشه را که سپردند زیر گل

خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماد

زنده است نام فرّخ نوشینروان به خیر

گرچه بسی گذشت که نوشینروان نماند

خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر

زان پیشتر که بانگ برآید «فلان» نماند

سعدی

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۱ ۰۲ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۱